جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    اخلاق / اخلاق فرماندهي / سيماي کارگزاري و فرماندهي
    خوف حضرت يحيي (ع)

    در «بحار الانوار» به نقل از  «امالی» شیخ صدوق، از رسول خدا(ص) آمده است: «روزی حضرت یحیی (ع) جمعی از روحانیین را دید که جامه های موئین بر تن و کلاههای پشمین بر سر کرده، گریبانها چاک داده و با زنجیر خود را به ستونهای مسجد بیت المقدس بسته بودند». یحیی (ع) نزد ما درآمد و فرمود: «برای من جامه و کلاه پشمین بباف تا به بیت المقدس روم و به عبادت خداوند تبارک و تعالی بپردازم». مادر وی جریان را به حضرت زکرّیا عرض کرد. حضرت زکرّیا (ع) از او پرسید: «ما ادعیک الی هذا؟» چه چیز تو را به این امر واداشته است؟ یحیی (ع) عرض کرد:

    «پدر جان مگر نه اینست که کودکان خُرد نیز، جان می سپارند؟!»

    [پس هراس آن دارم که خدا مرا نیامرزد و به عذاب دوزخ دچار فرماید.]

    زکرّیا (ع) فرمود: «آری».

    سپس مادرش را گفت که برای او تهیه کند.

    حضرت یحیی (ع) جامه را به تن کرد، کلاه بر سر نهاد و به بیت المقدس شتافت؛ به عبادت خدای تعالی سرگرم شد و آنقدر در این امر بماند تا جسمش لاغر و نحیف شد.

    یک روز بر حال زار خود می گریست که وحی خدا بدو رسید:

    «یا یحیی به جسم لاغر و ضعیف خود گریه می کنی؟ به عزت و جلالم اگر اندک اطلاعی از آتش دوزخ داشتی، جامه از آهن به تن می کردی!»

    این ندا، قرار از یحیی (ع) در ربود و شعله جانش را برافروخت، و از خوف خدا آنقدر گریست که سیل اشک، گونه هایش را بشکافت و چون رود از بستر گونه هایش برای همیشه جاری شد و آنقدر صورت آن پیامبر را فرسود تا بدندان رسید.

    زکرّیاری نبی (ع) چون از حال پسر آگاهی یافت، نزد او آمد و فرمود:

    «پسر جان چرا چنین می کنی؟ من تو را از خدای تعالی طلب کردم تا روشنی دیدگانم باشی».

    یحیی (ع) به پدر عرض کرد: «خود گفته ای که همانا میان بهشت و دوزخ گردنه ایست که جز آنان که از خوف خدا بسیار گریه می کنند، کسی از آن نتواند گذشت.» ] پس، چگونه از خوف آن روز نگریم؟![.[1]

    سزاوار است که در این گونه اخبار فکر کنیم و به حالات انبیاء و ائمه معصومین (علیهم السلام) و اولیاء خدا توجه کنیم.

    دعاهای اهل بیت عصمت توشه راه و وسیله هدایت است. در این بحر معارف الهی غوطه ور شوید و برای روز حساب بار سفر بندید که آن روز بسیار عظیم است.

    «.... اِنَّ زَلْزَلةَ السَّاعَةِ شَیءٌ عَظیم یَومَ تَرَوْنَها تَذهَْلُ کُلُّ مُرضِعَة عَمَّا اَرضَعَت وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها و تَری النّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری وَ لکِنَّ عذابَ الله شَدیدٌ[2]»

    (... زلزله ي روز قیامت حادثه ي بسیار بزرگ و واقعه ي سختی است، روزی است که مشاهده می کنید زنان شیرده، فرزندان خود را از ترس فراموش کنند و هر آبستنی بار خود را واگذارد و مردم را از وحشت آن روز بیخود و مست بنگری، حال آنکه مست نیستند، لیکن، عذاب خدا سخت است).

     

     

     

     

    پي نوشت ها:

     

     

    [1].  امالی، شیخ صدوق (ره) ص 27

    [2]. سوره ي حج، آیه های 1 و 2

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365